گرد ماه از مشک خرمن می زنی


گرد ماه از مشک خرمن می زنی

واتش اندر خرمن من می زنی
واتش اندر خرمن من می زنی
پردهٔ شب را بدین دوری چرا
پردهٔ شب را بدین دوری چرا
بر فراز روز روشن می زنی
بر فراز روز روشن می زنی
من ز سودای تو بر سر می زنم
من ز سودای تو بر سر می زنم
تو نشسته فارغ و تن می زنی
تو نشسته فارغ و تن می زنی
ای ببردستی بطراری ز من
ای ببردستی بطراری ز من
من ندانستم که این فن می زنی
من ندانستم که این فن می زنی
آستین بشکرده ای بر کشتنم
آستین بشکرده ای بر کشتنم
طبل خود در زیر دامن می زنی
طبل خود در زیر دامن می زنی
تیر مژگان را بگو آهسته تر
تیر مژگان را بگو آهسته تر
کو نه اندر روی دشمن می زنی
کو نه اندر روی دشمن می زنی
بوسه ای من بر کف پایت دهم
بوسه ای من بر کف پایت دهم
مدتی آن بر سر من می زنی
مدتی آن بر سر من می زنی